سکانسی از فیلم جنجالی اکسیدان

– SUBSCRIBE SUBSCRIBE SUBSCRIBED UNSUBSCRIBE در اولین بخش از نقد فیلم اکسیدانoxidan به بررسی سوابق کارگردان آن می پردازیم.حامد محمدی ،فرزند تهیه کننده با سابق..

SUBSCRIBE

SUBSCRIBE SUBSCRIBED UNSUBSCRIBE

در اولین بخش از نقد فیلم اکسیدانoxidan به بررسی سوابق کارگردان آن می پردازیم.حامد محمدی ،فرزند تهیه کننده با سابقه سینما منوچهر محمدی است.او متولد سال 1358 در تهران است. حامد محمدی دانش آموخته دانشگاه تهران و در رشته حقوق بین الملل است. وی فعالیت سینمایی خود را در مقام نویسندگی از سال 1387 و با فیلم طلا و مس آغاز کرد. محمدی در فیلمآن سوی مه به کارگردانی منوچهر عسگری نسب نیز به ایفای نقش پرداخته است



ضعف فیلمنامه و داستان



در دومین بخش از نقد فیلم اکسیدان به بررسی محتوا و داستان این اثر می پردازیم.اکسیدان از آن دست فیلم هایی ست که موفقیت در گیشه به هر قیمتی را به هر متر و معیار سینمایی و هنری ترجیح می دهد. به همین دلیل فیلم حامد محمدی، فرزند منوچهر محمدی خود را دنباله رو فیلمهای کمدی سخیف و سطحی قرار می دهد تا شاید مانند آن ها بتواند گیشه را در تصاحب کامل خود در بیاورد. اما این تمام موضوع نیست



اندیشیدن به گیشه می تواند محرک ساخت و پرداخت یک فیلم ناب هم باشد به همین دلیل می توان گفت گیشه محوری، به خودی خود مورد نفی قرار نمی گیرد. اما وقتی برای رسیدن به گیشه و فروش قابل قبول، فرم سینمایی را به طور کلی نادیده بگیریم و به این ببالیم که مخاطبمان به لفاظی های کلیشه ای اروتیک دو پهلو بخندد! باید گفت نام این کار فیلمسازی و فعالیت فرهنگی نیست، بلکه در بهترین حالت ممکن نوعی شارلاتانیزم مدرن با تمام شدت و حدت آن است و نتیجه این تفکر و اندیشه یک فیلم ضعیف از منظر سینمایی و هنری و از سویی دیگر فیلمی ارتجاعی به فیلمفارسی می شود



نقد و بررسی فیلم اکسیدان



طنز کلامی و شوخی های جنسی

در این بخش از نقد فیلم اکسیدان به بررسی طنز هاو شوخی های به کار گرفته شده در این فیلم می پردازیم. فیلم اکسیدان نمی داند در پی چه چیزی در بستر روایی خود دست و پا می زند. از طرفی پشت یک کانسپت با محوریت مهاجرت، خود را پنهان می کند و از طرفی دیگر کوچک ترین توجه ای به مضمون اصلی ندارد و ترجیح می دهد تمام تمرکز خود را بر ساخت فضایی کمیک معطوف کند



نکته جالب توجه، عدم موفقیت فیلمساز در ساخت همین فضاهای کمدی و اگر بهتر بگوییم ایجاد موقعیت های کمیک است. موقعیت کمدی در دل تصویر شکل می گیرد و سپس با همراهی کلام یک صحنه با مزه را خلق می کند اما در اکثر فیلم هایی از این دست در سینمای ایران، طنازی مبتنی بر کلام می شود که آنهم در بهترین حالت خود مبتنی بر شوخی های بی ربط جنسی زننده ی خارج از متن می شود



این که چرا مخاطب با دیدن این سکانس ها می خندد نیاز به گفتمان روانشناسانه دارد که در این بحث نمی گنجد اما فیلمساز به هیچ وجه نمی تواند از فروش بالای فیلم و خنده مخاطبان خود در یک نامکان انباشته از ناخودآگاه جمعی، برای خود سپر بسازد. هرگز نمی توان با داشتن یک فیلمنامه بی در و پیکر که حتی کوچکترین عناصر فیلمنامه را نا دیده می گیرد فیلمی را ساخت که قابل دفاع باشد. فیلمنامه ای که از همان ابتدا قبل از اینکه شخصیت بسازد بهانه های جهت گیری کنش های کاراکترش را می تراشد که حتی این بهانه ها قابل قبول و باور پذیر نیستند